چگونه با وجود مشکلات یک زندگی غنی و پرمعنا برای خود بسازیم؟
ذهن سالم هر انسانی فرآیندهای روانی دارد، که ممکن است به رنج و پریشانی منجر شود، اما با رفتارهای درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش میتوان رنج ناگزیر موجود را پذیرفت و زندگی پر معنایی را ساخت.
به گزارش خبرنگار حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ما انسانیم و دارای ذهن هستیم و ذهن هم گاهی فکر و احساس مثبت و گاهی منفی دارد.
گاهی ممکن است فکر، احساس، خاطره یا میلی در ذهن بیاید و بهم ریختگی یا distrees ایجاد کند. انسان همواره آموخته است که برای خلاصی و رهایی از بسیاری مشکلات به حل مسئله روی آورد مانند مقابله با ترس از آتش، دوری کردن یا اجتناب از آن؛ احساس ناراحتی از سرما و متوسل شدن به وسایل گرما بخش، ولی این شیوه حل مسئله برای افکار، احساسات، خاطرات و عواطف ما کارآیی ندارد؛ زیرا دنیای ذهن دنیای درون است و قوانین دنیای درون با قوانین دنیای بیرون متفاوت است.
قانون دنیای بیرون میگوید از هر آنچه درد و رنج تولید میکند دوری کن یا با شیوه حل مسئله، مشکلت را حل کن یعنی از هر آنچه موجب درد و رنج شده و فرد را آزار میدهد فرار نکن، اجتناب نکن، کنترل نکن، حذفش نکن بلکه باید به آن تمایل داشت و گرنه به آن دچار میشویم.
طبیعی است که هر کدام از ما درگذشته خیلی از کارها را انجام دادیم که بعدها با خود گفتیم اگر اضطراب نداشتم فلان کار را انجام نمیدادم و یا ممکنه در حوادث گذشته غرق شده باشیم یا در آیندهای که هنوز نیامده زندگی کنیم و غافل از زمان حال باشیم که همین امر باعث شود تا از زندگی لذت نبریم.
هوشیارانه و با پذیرش سعی کنیم در لحظه اکنون زندگی کنیم
درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش (Acceptance and CommitmenTherapy) که به اختصار ACT نامیده میشود، یکی از رفتاردرمانیهای مبتنی بر توجه آگاهی است که اثربخشی آن برای درمان طیف گستردهای از وضعیتهای بالینی معلوم شده است.
در واقع، هدف ACT ایجاد یک زندگی غنی و پرمعنا در حالی است که فرد رنج ناگزیر موجود در آن را میپذیرد و برای زندگی با آن آماده و متعهد میشود.
البته همین که فرد شروع میکند تا خود را برای ساختن چنان زندگیای آماده کند، با انواع و اقسام موانع به شکل تجربههای درونی ناخواسته و نامطلوب روبرو خواهد شد (افکار، تصورات، احساسات، حسهای بدنی، تکانهها و خاطرات) و درست در همین نقطه است که ACT برای اداره این تجربههای درونی مهارتهای موثر توجه آگاهی را به ما میآموزد.
مرجان محمدیان دکترای روانشناسی عمومی درخصوص درمان ACT بیان کرد: توجه آگاهی یعنی اینکه هوشیارانه و با پذیرش، آگاهی خود را به تجربهای که اینجا و اکنون از سر میگذرانیم، معطوف کنیم و با این تکنیکها میآموزیم در لحظه اکنون زندگی کنیم.
وی افزود: به جای غرق شدن در افکار، کاملا درگیر آنچه که باید انجام دهیم، میشویم و به احساسات خود اجازه دهیم تا همانطور که هستند، باشند و به جای کنترل کردن آنها اجازه بدهیم تا بیایند و بروند.
وی ادامه داد: وقتی تجربههای درونی خود را با پذیرش نظاره میکنیم حتی خاطرات، احساسات، افکار و حسهای بدنی دردناک نیز کمتر تهدیدکننده و تحملناپذیر به نظر میرسند.
به گفته این دکترای روانشناسی عمومی توجه آگاهی به این شیوه به ما کمک میکند رابطه خود با افکار و احساسات دردناک خود را به نوعی تغییر دهیم تا تاثیر و نفوذ آنها بر زندگیمان کمتر شود
اضطراب شکاف بین حال با گذشته و آینده است
اضطراب شکاف بین حال با گذشته یا حال و آینده است یعنی مثلا وقتی من نوعی راه میروم زمانی که به سمت جلو حرکت میکنم بخواهم به یک کیلومتر بعد بروم آن جایی که ایستادم تا یک کیلومتر بعد یک فاصله ایجاد میشود و هنگامی که بخواهم در لحظه آن جا باشم انگار میخواهم از روی این فاصله که مانند یک دره میماند، عبور کرده و پرش داشته باشم.
در حالت واقعی بطور حتم دچار دلهره و ترس میشوم، زیرا جلو یا پشت سر خودم درهای را ترسیم کردم که در من ایجاد استرس میکند.
محمدیان با بیان اینکه اضطراب شکاف بین حال و آینده یا حال و گذشته است، اظهار کرد: افرادی که در زمان فعلی خود زندگی نمیکنند این شکاف را ایجاد کرده و در ذهن خود می خواهند از روی این شکاف عبور کنند.
وی گفت:نکته مهم این است که همیشه برای تغییر دادن به یک چیزی نگاه میکنیم یعنی اگر اتفاق تلخی در گذشته رخ داده برای تغییر دادن آنکه در زمان حال رخ ندهد، تلاش میکنیم یا دنبال تغییری هستیم که در آینده اتفاقاتی رخ دهد که به یک حال خوب برسیم.
این دکترای روانشناسی عمومی تصریح کرد: مثلا کسی که کنکور پیش رو دارد برای خوب کردن حالش به دنبال تغییری در آینده هست یعنی زمانی فرد دچار حال بد میشود که به دنبال تغییری باشد و نتواند آن را تغییر دهد و حال بد به فرد میگوید تو ناتوان هستی و اعتماد به نفس را از بین میبرد.
مشکلات لاینحل را بپذیرید
در رویکرد جدید تعهد و پذیرش مشکلات سه قسمت میشوند؛ یک قسمت مشکلاتی هستند که حل نمیشوند مانند اتفاقاتی که در گذشته رخ داده یا مشکلاتی که در زمان حال وجود دارند؛ دسته دوم مشکلاتی هستند که ۵۰ درصد امکان برطرف شدن آنها وجود دارد و باید تلاش کرد که اگر حل شد در دسته سوم قرار میگیرند و اگر نه در دسته اول قرار دارند. بنابر این اگر فرد مشکلی داد باید بررسی کند تا مشخص شود از کدام دسته است؟
محمدیان در خصوص نحوه برخورد افراد با مشکلاتشان عنوان کرد: برای مشکلاتی که قابل حل نیستند باید آنها را پذیرفت؛ دراین روش درمانی به افراد گفته میشود که از بدو تولد خیلی از چیزها وجود داشته که مورد علاقه یا دلخواه ما نبوده است، اما آن را پذیرفته ایم مثلا این امکان وجود دارد که کسی محل تولدش را دوست نداشته باشد، اما آن را پذیرفته است و در آن زندگی میکند یا علاقهای به خانواده خود ندارد، اما آنها را پذیرفته و دوستشان دارد؛ یا سایر مسائل مانند قد، رنگ پوست و امثال آن که دیگر پذیرفته ایم و هر روز به آنها فکر نکرده و خود را درگیر آن نمیکنیم.
این دکترای روانشناسی عمومی با اشاره به این که در بحث روان باید سعی کنیم اتفاقاتی را که دوست نداریم به ویژه آنها که در گذشته رخ داده را بپذیریم، اظهار کرد: باید به این نقطه از درک برسیم که اتفاقات رخ داده جزئی از زندگی ما بوده اند مانند بسیاری از چیزهایی که دوستشان نداشته ایم، اما به آنها حتی فکر نمیکنیم.
وی بیان کرد: در این روش درمانی فرد اتفاقات را میپذیرد و نسبت به آن متعهد است مثلا اگر شخص از رنگ پوستش خوشش نمیآید، اما آن را پذیرفته و اگر صدمهای به پوستش وارد شود سریعا به پزشک مراجعه کرده و آن را درمان میکند.
بر اساس تحقیقات علمی، روشن است که هر چه سطح انعطافپذیری روانشناختی بالاتر باشد، کیفیت زندگی هم بیشتر میشود و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، امید واقعبینانهای به افراد میدهد، اما وعدههای بیش ازحد نمیدهد و انتظارات نادرست را بالا نمیبرد، بنابراین بهتر است اگر با مشکلاتی مواجه هستیم که ما را بین گذشته و آینده نگاه داشته اند باید با مراجعه به روانکاو و استفاده از روشهای درمانی مناسب بر آنها چیره شویم و سعی در ساختن یک زندگی لذت بخش برای خود و اطرافیان کنیم.
نظرات ارزشمند شما