افسردگی

افسردگی نوعی اختلال در وضعیت خُلقی انسان است که دلیل اصلی آن، عدم تعادل در مواد شیمیایی مغز (انتقال دهنده های عصبی مکان) است که امکان ارتباط بین سلول های مغز با یکدیگر را فراهم می کنند. افراد مبتلا به افسردگی، احساس شدید یاس و ناامیدی دارند که مدت طولانی ادامه پیدا می کند. انسان به طور طبیعی وقتی کار یا دوست خود را از دست می دهد ناراحت می شود ولی این احساس معمولا با گذشت زمان فروکش می کند.

افسردگی باعث می شود عملکرد شما در خانه و در محل کار مختل شود و شما از خانواده و دوستان فاصله بگیرید. زنان دو برابر بیشتر از مردان به افسردگی مبتلا می شوند. این اختلال می تواند در هر سنی رخ بدهد، اما بین سنین ۱۸ تا ۴۴ سالگی شایع تر است. افسردگی در دوران کودکی و نوجوانی می تواند باعث افزایش خطر خودکشی در نوجوانان بشود. افسردگی در میان افراد مسن بسیار شایع است و با مرگ دوستان یا قبول کردن محدودیت های فیزیکی ناشی از پیری رخ می دهد.

♦  اصلاحات روان درمانی

اصطلاحات مورد استفاده در این بخش برای پزشکان حرفه ای معانی مشخصی دارند اما برخی از آن ها برای ما مبهم است. ممکن است این تعریف ها بتواند به شما کمک کند:

♦  روانپزشک (psychiatrist)

پزشکی است که تحصیلات مدرسه پزشکی و دوره رزیدنتی را تکمیل کرده است و متخصص تشخیص و درمان مشکلات روانی (با علل پزشکی و فیزیکی) و اختلالات رفتاری است. روانپزشکان از درمان دارویی و روان درمانی استفاده می کنند.

 

♦  روان شناس (psychologist)

متخصصی است که دوره آموزشی روان شناسی را تکمیل کرده است و تحصیلات پزشکی ندارد (و به همین دلیل در اغلب ایالات آمریکا نمی تواند دارو تجویز کند). بسیاری از روان شناسان از تست های روانی و تجزیه و تحلیل آماری استفاده می کنند. روان شناسان بالینی از روش های روان درمانی استفاده می کنند.

 

♦روان درمانگر (psychotherapist)

روانپزشک،روان شناس یا مددکار اجتماعی است که سعی می کند علل مشکلات افراد را کشف کند و کمک کند راهی برای مقابله با آن ها پیدا کنند. روان درمانی را درمانِ گفتاری (talk therapy) نیز می نامند چون با راه های مختلف صحبت از جمله پیشنهاد، تحلیل و اقناع برای حل اختلالات روانی استفاده می کند. اصطلاحاتی که اغلب در روان درمانی استفاده می شوند عبارتند از:

  •  درمانِ شناختی-رفتاری (cognitive-behavioral therapy) که کمک می کند الگوهای منفی و نامناسب افکار و رفتارتان را تغییر بدهید.
  •  آموزش روانی(psychoeducation) که کمک می کند علائم عود بیماری را تشخیص بدهید و سریع درخواست کمک کنید. درمان با ریتم اجتماعی یکی از اشکال این نوع درمان است که طی آن فرد مبتلا به اختلال دوقطبی (bipolar) می آموزد برنامه روزانه خود را برای پیشگیری از بروز حملات مانیا مناسب سازی کند.
  •  درمان خانوادگی (family therapy) با ارزیابی رفتار متقابل اعضای خانواده، سعی می کند سطح استرس خانواده را کاهش داده و جلوی بدتر شدن یا حتی تولید اختلالات را بگیرد.
  •  درمان بین فردی (interpersonal therapy) کمک می کند روابط خود را با دیگران بهتر کنید.

 

♦  روان نژندی (neurosis)

این اصطلاح در حال حاضر از رده خارج شده و در پزشکی قابل قبول نیست ولی اشاره به اختلالات هیجانی دارد که به شدتِ مانیا نیست. افراد مبتلا به روان نژندی، علائمی مانند اضطراب یا ترس دارند که خودشان می دانند غیر منطقی است اما نمی توانند آن را کنترل کنند.

 

♦  روان پریشی (psychosis)

یک اختلال روانی است که در آن یک فرد در تشخیص بین واقعیت و خیال مشکل دارد. توهم (ادراک غیر طبیعی و غیرواقعی) هذیان، (باورهای غلط و غیر منطقی) و اختلال در الگوهای گفتاری علائم مشخصه آن هستند.

 

♦  روان تنی (psychosomatic)

علائم فیزیکی که به نظر می رسد به دلیل مشکل روانی یا احساسی ایجاد شده است. این علائم اغلب با حل مشکل روحی و روانی که دلیل آن بوده است، درمان می شود.

ناهنجاری های ساختاری در مغز، نظیر آسیب متوسط یا شدید سر، می تواند باعث افسردگی شود. عوامل بیولوژیکی مانند انسداد عروق مغز، وجود مواد شیمیایی در مغز به دلیل افزایش سن و تغییرات ساختاری می تواند باعث افسردگی شود. ژن ها در این زمینه نقش مهمی دارند، به این ترتیب که اگر یکی از بستگان نزدیک شما سابقه افسردگی داشته باشد بیش از افراد دیگران شانس دچار شدن به افسردگی دارید. حوادث استرس زا، مانند مرگ یکی از اعضای خانواده نیز می تواند باعث افسردگی در افراد مستعد شود.

در مواردی آسیب پذیری در برابر افسردگی به دلیل دخالت چندین عامل ژنتیکی، بیولوژیکی، روانی و زیست محیطی است.

استفاده تفریحی یا دارویی از الکل و قرار گرفتن در معرض سموم می تواند باعث بروز علائم افسردگی شود. افسردگی می تواند به دلیل مشکلات بیماری نظیر بیماری کوشینگ (Cushing’s disease) سکته مغزی، کم کاری تیروئید و یا سرطان لوزالمعده نیزرخ دهد. افرادی که بیماری های شدید مانند بیماری های قلبی، سرطان و یا دیابت دارند نیز در معرض خطر ابتلا به افسردگی هستند.

ابتلا به افسردگی می تواند باعث پرهیز بیمار از درمان یا امتناع از همکاری با پزشک (در مسیر درمان بیماری جسمی و نیز افسردگی ناشی از آن) بشود. افسردگی ناشی از بیماری اغلب تشخیص داده نمی شود و بنابراین درمان نیز نمی شود. اما تشخیص زودهنگام افسردگی می تواند سلامت کلی را بهبود بخشد. حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد از افراد مبتلا به افسردگی، پس از درمان از علائم افسردگی رها می شوند.

 

♦  علائم

افسردگی معمولا در دوره هایی ظاهر می شود که حداقل ۲ هفته طول می کشد. در طول این زمان، علائم اولیه شامل دلگیری، یاس و ناامیدی از وی ظاهر می شود. فرد نسبت به همه چیز بی تفاوت می شود و علاقه اش به فعالیت های لذت بخش، از جمله رابطه جنسی را از دست می دهد.

اغلب افراد مبتلا به افسردگی در تمرکز کردن مشکل دارند و ممکن است نشانه هایی از اضطراب را از خود نشان بدهند، مانند این که قدم می زنند، دست ها را به هم فشار می دهند، آهسته صحبت می کنند و زمان طولانی برای پاسخ دادن نیاز دارند. خستگی در این افراد چنان شدید است که حتی کوچکترین کارهای روزمره، مانند لباس پوشیدن برای شان طاقت فرسا است.

افراد افسرده اغلب احساس بی ارزشی می کنند و به نحو نامعقولی مسئولیت تمام رویدادهای نامطلوبی را که خارج از کنترل آن ها است متوجه خود می دانند. مثلا در مواردی که وضعیت اقتصاد به طور کلی بد است و سایر فروشندگان نیز به اهداف خود نمی رسند، فروشنده ای خود را بابت فروش کم سرزنش می کند.

شدت علائم اغلب با دوره های زمانی در روز متفاوت می شود. در اغلب موارد مبتلایان به افسردگی وقتی از خواب بیدار می شوند کاملا بی انرژی هستند ولی کم کم بهتر می شوند ولی حال برخی بیماران شب ها بدتر می شود. به مرور زمان و با پیش رفت بیماری، افسردگی عمیق تر می شود تا این که مزمن شده و فرد کاملا دچار وازدگی می شود.

علائم مشخصه افسردگی در هر سنی مخصوص است. کودکان افسرده ناراحتی های فیزیکی مبهمی (مانند دل درد) نشان می دهند، تحریک پذیر می شوند، زیاد گریه می کنند، می گویند ترس از مرگ دارند و یا از دیگران کناره میگیرند. آن ها در برابر پاسخ منفی یا شکست بسیار حساس می شوند. نوجوانانی که افسردگی دارند اغلب بیش از حد می خوابند، رفتار مخرب و یا بی پروا از خود نشان می دهند، به مدرسه نمی روند یا عملکرد ضعیفی در مدرسه دارند و رو به مصرف الکل و مواد مخدر می آورند. این افراد ممکن است همزمان مبتلا به اضطراب باشند.

جدی تریین خطر افسردگی، خودکشی است. اگر خودتان یا کسی که وی را می شناسید افسرده است باید بلافاصله به پزشک مراجعه کنید. افسردگی اگر درمان نشود ادامه پیدا می کند و به مرور زمان بدتر می شود. به همین دلیل باید سریع در پی درمان افسردگی برویم.

 

♦  خطرات و علائم هشداردهنده خودکشی

تشخیص و درمان افسردگی و سایر اختلالات روانی در اسرع وقت می تواند نجات بخش باشد. حدود ۷۰ درصد از افرادی که اقدام به خودکشی می کنند افسرده هستند. این افراد بسیار جدی در مورد خودکشی فکر و صحبت می کنند. خودکشی کسی که با اختلال روانی یا اعتیاد دست به گریبان است همیشه به معنای درخواست کمک است. اگر کسی تهدید به خودکشی کرد، آرام به حرف هایش گوش بدهید و سعی کنید او را به مراجعه به پزشک ترغیب کنید یا با خدمات ضد خودکشی تماس بگیرید.

زنان اغلب بیشتر از مردان اقدام به خودکشی می کنند اما مردان چهار برابر بیشتر به انجام این کار موفق می شوند. بیش از ۲۰ درصد از نوجوانان هر سال به طور جدی دست به خودکشی می زنند و این خطر با افزایش سن بیشتر می شود. بالاترین نرخ خودکشی در مردان سفیدپوست در سنین بالای ۸۵ سالگی است. عوامل زیر افراد را در معرض خطر اقدام به خودکشی قرار می دهد:

  •  سابقه اقدام به خودکشی
  •  ابتلا به اختلال روانی
  •  سابقه خانوادگی در اختلال روانی، سوء مصرف مواد، خودکشی، سوء استفاده جنسی یا بدنی
  •  نگه داشتن اسلحه گرم در خانه
  •  سابقه زندان
  •  مشاهده خودکشی یا اقدام به خودکشی دیگران از جمله در رسانه

اقدام به خودکشی معمولا علائم هشدار دهنده ای دارند که به وضوح قابل مشاهده است نظیر:

  •  صحبت در مورد خودکشی یا مرگ، حتی به شوخی
  •  بروز یک رویداد نامطلوب در زندگی (مانند از دست دادن شغل یا مرگ یک عزیز)
  •  کناره گرفتن از دوستان و فعالیت ها
  •  تهیه و نگه داری قرص و تفنگ
  •  مصرف الکل و مواد مخدر
  •  دور انداختن اموال باارزش
  •  نمایش عدم علاقه به آینده
  •  نوشتن یادداشت و یا شعر در مورد مرگ
  •  تغییر عادت غذا خوردن و خواب
  •  بی اهمیتی نسبت به ظاهر
  •  رفتارهای ناگهانی

بهترین راه برای جلوگیری از اقدام به خودکشی، درخواست سریع کمک از اشخاص حرفه ای و دور کردن سلاح های گرم است. نزدیک به ۶۰ درصد خودکشی ها در آمریکا با اسلحه گرم انجام می شود. اگر فکر می کنید کسی در معرض خطر است سریع با شماره فوریت های عمومی یا محلی تماس بگیرید.

 

♦  تشخیص

اگر علائم افسردگی داشته باشید پزشک یک ارزیابی جسمی و روانی کامل انجام می دهد. او برای ارزیابی عملکرد مغز و سیستم عصبی، اعصاب را معاینه می کند تا هماهنگی حرکات، رفلکس و تعادل شما را بررسی نماید. پزشک در مواردی آزمایش خون می نویسد تا ببیند بیماری دیگری که باعث بروز علائم بشود دارید یا نه.

پزشک برای کشف سابقه اختلال خُلقی در نزدیکان و سابقه مصرف مواد مخدر یا الکل، با شما مصاحبه کند چون این مسایل بر وضعیت شما تاثیر دارد. پزشک پس از تشخیص اولیه افسردگی، درمان مشخصی را توصیه می کند یا شما را به روانپزشک یا متخصص بهداشت روانی ارجاع می دهد.

 

♦  دارو های اختلالات روانی

دارو نمی تواند اختلال روانی را درمان کند ولی می تواند علائم آن را کنترل کند. طول مدت زمان مصرف دارو برای هر فرد بستگی به نوع اختلال وی دارد. علاوه بر این، دارو های تجویز شده برای اختلالات روانی برای همه تاثیر یکسانی ندارد. شاید لازم باشد چند دارو را امتحان کنید تا با کمک پزشک مطمئن شوید این دارو مناسب شما است. گاهی اوقات ترکیبی از دارو ها برای حل مشکلات بهتر کار می کند.

 

♦  دارو های اختلالات خُلقی

دو مورد از رایج ترین دارو های تجویز شده برای اختلالات خُلقی، یکی دارو های ضد افسردگی است، که برای درمان افسردگی استفاده می شود و دیگری دارو های تثبیت خُلق که برای درمان اختلالات دو قطبی استفاده می شود.

 

♦  دارو های ضد افسردگی

پزشکان دارو های ضد افسردگی را برای درمان افسردگی شدید تجویز می کنند و در مواردی برای درمان انواع اضطراب و فوبیا نیز از آن ها استفاده می شود. معمولا ۱ تا ۳ هفته طول می کشد تا داروی ضد افسردگی علائم بیماری را بهتر کند. مدت زمان مورد نیاز برای اثرگذاری داروی ضد افسردگی بستگی به شدت بیماری دارد، اما ممکن است درمان، چند ماه یا حتی در مواردی بیش از یک سال طول بکشد. حدود ۷۰ درصد از افرادی که از افسردگی بهبود پیدا کرده اند به طور منظم دارو های ضد افسردگی مناسب مصرف کرده اند.

 

♦  مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI)

مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین یکی از بهترین دارو های درمان افسردگی است که با تغییر فعالیت سروتونین که از انتقال دهنده های عصبی مغز (پیام رسان شیمیایی) است بیماران را درمان می کند.  SSRI ها نسبت به دارو های ضد افسردگی قدیمی تر عوارض جانبی کمتری دارند و رایج ترین انواع آن فلوکستین (fluoxetine)، سرترالین (sertraline)، سیتالوپرام (citalopram)، فلووکسامین (fluvoxamine) و پاروکستین(paroxetine) است.

 

♦  مهارکننده بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین (SNRI)

مهارکننده بازجذب سروتونین و نوراپی نفریندارو های، داروی جدید ضد افسردگی است که با تغییر فعالیت سروتونین و نوراپی نفرین، دو انتقال دهنده عصبی مهم در مغز، کار می کند و مانند SSRI عوارض جانبی کمتری نسبت به دارو های ضد افسردگی قدیمی تر دارد. رایج ترین نوع آن ونلافاکسین(venlafaxine) و میلناسیپران(milnacipran) نام دارند.

 

♦  دارو های ضد افسردگی سه حلقه ای

نسل اول دارو های ضد افسردگی یعنی دارو های سه حلقه ای عوارض جانبی مختلفی از جمله تاری دید، یبوست، افزایش وزن و خواب آلودگی به همراه دارد، البته تمام این اثرات جانبی برای همه رخ نمی دهد. این دارو ها علائم افسردگی را مثل SSRI  ها و   SNRI ها درمان می کنند. نمونه ای از دارو های ضدافسردگی سه حلقه ای شامل ایمی پرامین (imipramine)، دوکسپین (doxepin)، آمی تریپتیلین (amitriptyline)، نورتریپتیلین(nortriptyline) و دزیپرامین(desipramine) است.

 

♦  مهارکننده های مونوآمینواکسیداز(MAOIs)

مهارکننده های مونوآمینواکسیداز، پروتئینی را که انتقال دهنده های عصبی مورد نیاز برای احساس خوب بودن را مسدود می کند از بین می برند. MAOI ها با برخی دارو های تجویزی یا داروخانه ای، شراب قرمز و برخی مواد غذایی مانند پنیر کهنه تداخل مخرب دارند و این تداخل باعث بروز علائم خطرناکی چون فشار خون بالا می شود. انواع شایع این دارو عبارتند از فنلزین (phenelzine)، ترانیل سیپرومین(tranylcypromine) و ایزوکاربوکسازید (isocarboxazid).

 

♦  دیگر دارو های ضد افسردگی

دارو های جدیدتری ساخته شده اند که بر روی انتقال دهنده های عصبی دیگری غیر از سروتونین کار می کنند یا هم زمان بر روی سروتونین و نیز سایر عوامل اثر می گذارند. به نظر می رسد برخی از این دارو ها اثرات جانبی کمتری نسبت به دارو های قدیمی تر دارند و مثال هایی از آن عبارتند از میرتازاپین (mirtazapine)، نفازودون (nefazodone)، ترازودون (trazodone) و بوپروپیون (bupropion).

 

♦  تثبیت کننده های خلقی

پزشکان برای درمان علائم اوج مانیا و افسردگی در اختلال های دو قطبی از تثبیت کننده های خلقی استفاده می کنند. مهم ترین دارویی که برای درمان اختلال دو قطبی استفاده می شود لیتیوم معدنی است که هنوز معلوم نیست چطور کار می کند ولی علائم را ظرف حدود ۵ تا ۱۴ روز درمان می کند. برخی از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی با دارو های ضد تشنج که برای درمان صرع استفاده می شود بهتر درمان می شوند.

تثبیت کننده های خلقی رایج به غیر از لیتیوم عبارتند از دیوالپروکس (divalproex)، کاربامازپین (carbamazepine)، لاموتریژین (lamotrigine)، گاباپنتین(gabapentin) و اولانزاپین (olanzapine).

 

♦  دارو های ضد اضطراب

دارو های ضد اضطراب برای مبتلایان به اضطراب اثر آرام بخش دارد. بیشتر دارو های ضداضطراب از دو دسته بنزودیازپین(benzodiazepine) و آزاسپیرون(azaspirone) هستند. بسیاری از پزشکان نیز دارو های ضد افسردگی را برای مبتلایان به حملات هراس یا پانیک تجویز می کنند.

 

♦  بنزودیازپین  ها

بنزودیازپین ها از طریق تاثیر بر سیستم عصبی مرکزی اثر آرام بخش تولید می کنند. این دارو هادارو اعتیادآور است و به همین دلیل پزشکان اغلب آن را برای مدت کوتاه یا دوره های قطع و از سرگیری تجویز می کنند. این دارو ها به غیر از خواب آلودگی عوارض جانبی چندانی ندارند، اما کنار گذاشتن دارو هاناگهانی آن می تواند باعث انزوا جویی شود. بنزودیازپین  هایی که معمولا تجویز می شوند شامل کلردیازپوکساید (chlordiazepoxide)، آلپرازولام (alprazolam)، کلونازپام (clonazepam)، دیازپام (diazepam)، لورازپام (lorazepam) و کلورازپات(clorazepate) است.

 

♦  آزاسپیرون

آزاسپیرون دارویی است که معمولا برای اضطراب عمومی تجویز می شود. بوسپیرون(buspirone) پرکاربردترین دارویی است که از این نوع تجویز می شود.

 

♦  دارو های روان پریشی

دارو های دارو هایضد روان پریشی برای درمان علائم ران پریشی، عمدتا اسکیزوفرنی استفاده می شود. پزشکان عواملی از جمله سن، وزن و شدت بیماری را برای تجویز داروی ضد ران پریشی در نظر می گیرند چون هر کدام از این دارو ها قدرت و عوارض جانبی متفاوتی دارد.

 

♦  دارو های ضد روان پریشی

هر کسی به دارو های ضد ران پریشی پاسخ متفاوتی می دهد و سرعت بهبودی با مصرف این دارو ها در انسآن ها با هم فرق دارد. معلوم نیست این دارو ها چگونه کار می کنند، اما خواص آرام بخش دارند.

این دارو احتمالا بر عملکرد دوپامین (یک پیام رسان شیمیایی در مغز) تاثیر می گذارند. گاهی اوقات تاثیر این دارو ها به این ترتیب است که علائم روان پریشی پس از درمان معکوس می شود. در مواردی دارو باید به طور نامحدود مصرف شود. افزایش وزن، یکی از عوارض جانبی شایع دارو های ضد روان پریشی است، اما اثر بالقوه بلند مدت آن ها که به چشم می آید انجام حرکات غیر ارادی است.

نمونه هایی از دارو های ضدروان پریشی کلرپرومازین (chlorpromazine)، تیوریدازین (thioridazine)، مولیندون (molindone)، تری فلوپرازین (trifluoperazine)، فلوفنازین (fluphenazine)، پرفنازین(perphenazine) و هالوپریدول(haloperidol) است.

 

♦  دارو های ضد روان پریشی جدیدتر

خیلی معلوم نیست نسخه های جدید تر دارو های ضد روان پریشی چه تاثیری می گذارند ولی به نظر می رسد اغلب بر دوپامین و سروتونین، دو انتقال دهنده عصبی (پیام رسان های شیمیایی) مغز اثر می گذارند. مثال های این نوع دارو ها عبارتند از کلوزاپین (clozapine)، الانزاپین (olanzapine)، ریسپریدون(risperidone) و زیپرازیدون (ziprasidone).

 

♦  درمان

برای درمان افسردگی معمولا در کنار مصرف دارو از روان درمانی استفاده می کنند. شکل درمانی که اغلب برای درمان افسردگی استفاده می شود درمانِ شناختی/رفتاری است که کمک می کند افراد علت افسردگی خود را پیدا کنند، مهارت های مقابله با آن را در خود ایجاد کنند و روش های منفی تفکر و رفتار را به روش های مثبت تر تبدیل کنند. برخی از افراد افسرده از درمان بین فردی استفاده می کنند یعنی سعی می کنند یاد بگیرند چگونه با دیگران به درستی رفتار کنند.

دارو های ضد افسردگی نظیر دارو های ضد افسردگی سه حلقه ای و مهارکننده های مونوآمین اکسید از (MAOIs) بر تعادل مواد شیمیایی در مغز نظیر سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین اثر می گذارند. این دارو هادارو ها ممکن است عوارض جانبی ناخوشایندی مانند خشکی دهان، خواب آلودگی، یبوست، سردرد، تهوع یا بی خوابی داشته باشند اما با عادت کردن بدن به دارو این عوارض جانبی نیز فروکش می کند. ضد افسردگی های جدیدتر نظیر SSRIها و  SNRI ها مثل دارو های قدیمی تر اثرگذار هستند اما عوارض جانبی کمتری دارند.

داروی ضد افسردگی را باید چند هفته مصرف کنید تا خُلق و خوی تان کم کم بهبود پیدا کند و تا قبل از آن تاثیری نمی بینید. گاهی لازم است چند دارو را امتحان کنید تا معلوم شود بهترین دارویی که مناسب شما است کدام است. برخی از افراد با برخی دارو ها یا ترکیبی از چند دارو بهتر درمان می شوند.پزشکان دارو های ضد افسردگی را برای مدت ثابتی در حدود ۶ تا ۱۸ ماه تجویز می کننداما اثرات سودمند آن بعد از توقف مصرف، تا مدت ها ادامه پیدا می کند.

بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی دچار اضطراب نیز می شوند و به همین دلیل پزشکان گاهی اوقات دارو های ضد اضطراب نیز برای بیماران مبتلا به افسردگی تجویز می کنند. در موارد شدید افسردگی، ممکن است بیمار را بستری کنند، مخصوصا اگر فکر یا اقدام به خودکشی نیز کرده باشد. در بیمارستان، پزشک بر فرد نظارت می کند و با بررسی شرایط او، با دقت با دارو و تکنیک  های روان درمانی شروع به درمان می کند.

پس از درمان، مراقبت موقت در یک بیمارستان روزانه (day hospital) فرد را برای انتقال از بیمارستان به خانه آماده می کند. بیمارستان روزانه جایی است که در طول روز از بیمار مراقبت می کنند و او شب ها به خانه برمی گردد.

 

داستان من

♦  افسردگی

شوهر من ۳ سال پیش فوت کرد و من ماه ها احساس بدی داشتم. تمام وقت گریه می کردم و تمام روز را در بستر می ماندم و از دوستانم و حتی کودکانم دوری می کردم. به نظرم زندگی بی ارزش می آمد. من عاشق این بودم که نوه هایم را به سینما و موزه ببرم و وقتم را با آن ها بگذرانم، ولی این کار هم دیگر برایم جالب نبود. دوستان قدیمی با من تماس می گرفتند و مرا به صرف شام و ناهار دعوت می کردند و من همیشه بهانه ای می آوردم تا با آن ها بیرون نروم. احساس می کردم چون افسرده هستم هیچ کس نمی خواهد در کنار من باشد و آن ها فقط می خواهند کار نیکی در حق من بکنند.

یک روز دختر من به خانه آمد و نشست و گفت بسیار نگران وضعیت من است. او گفت فرزندانش از او می پرسند مادر بزرگ در چه وضعیتی است و چرا دیگر نمی خواهد با ما باشد. او گفت دل همه برای شام های دورهمی خانواده که در قدیم داشتیم تنگ شده است. او به من پیشنهاد کرد که به نزد پزشک بروم و به او بگویم تمام وقت احساس می کنم غمگین هستم. ولی من نپذیرفتم و گفتم " برای وضعیتی که من دارم هیچ کاری نمی شود کرد، چرا باید به خودم زحمت بدهم؟" او به من گفت یکی از دوستانش که پس از زایمان فرزند دومش به شدت دچار افسردگی شده بود توانسته است با کمک این پزشک مشکلش را حل کند و امروز حالش بهتر است.

من به هیچ عنوان انرژی و علاقه ای به انجام این کار نداشتم ولی چون احساس کردم دخترم خیلی ناراحت است در نهایت پذیرفتم به نزد پزشک بروم. به پزشک گفتم که بسیار غمگین هستم و هیچ کاری جز خوابیدن را دوست ندارم. او در مورد زندگی ام از من سوالاتی پرسید و نظرم را در مورد مسایل مختلف پرسید و دست آخر گفت به نظر او من افسردگی دارم. او توضیح داد که افسردگی به خصوص در افراد مسنی که همسر خود را از دست می دهند طبیعی است و کاملا قابل درمان است. پزشک برای من پاروکستین تجویز کرد که باید هر روز مصرف می کردم و گفت که بعد از چند هفته حالم را بهتر خواهد کرد.

او سپس برای درمان بیشتر مرا به یک روانپزشک ارجاع داد. به طور منظم حدود ۶ ماه به دیدن روانپزشک می رفتم و توانستم برای اولین بار به راحتی در مورد احساسم حرف بزنم و پزشک کمک کرد یاد بگیرم چطور با مرگ شوهرم روبرو شوم و یک زندگی شاد برای خودم درست کنم. پس از چند هفته حالم بهتر شد و پس از حدود یک سال مصرف دارو را متوقف کردم. امروز دوباره با اعضای خانواده و دوستانم هم نشینی می کنم و به طور منظم در یک کلاس شرکت می کنم.

برخی از سرگرمی های قدیمی ام را دوباره از سر گرفته ام و خیلی خوشحالم از این که دخترم وادارم کرد فکری برای افسردگی ام بکنم چون اصلا تصور نمی کردم هرگز بتوانم دوباره از زندگی  لذت ببرم.

برای برخی موارد شدید افسردگی، روان پزشکان از الکتروشوک (ECT) به عنوان یک روش درمانی استفاده می کنند که طی آن تحت بیهوشی عمومی یک تحریک الکتریکی به مغز اعمال می کنند که تشنج (فعالیت الکتریکی غیر طبیعی در مغز) ایجاد می کند. اثرات ECT شبیه به دارو هایی است که برای درمان افسردگی استفاده می شود، اما از آن شدید تر است.  ECTیکی از درمآن های موثر برای افسردگی شدید است که برای ۸۰ تا ۹۰ درصد از بیماران مفید است.

از دست دادن حافظه یکی از عوارض جانبی شایع ECT است، اما حافظه معمولا ظرف ۴ تا ۶ هفته برمی گردد. پیشرفت های پزشکان توانسته است عوارض جانبی این روش را بسیار کاهش بدهد.

جدید ترینیکی از جدید ترین روش های خوب برای درمان افسردگی استفاده از میدان مغناطیسی است که برای تحریک پالس های الکتریکی در مغز به جمجمه اعمال می شود. میزان موفقیت این روش تقریبا شبیهECT  است با این تفاوت که تشنج به همراه ندارد، بدون درد است و بیهوشی برای آن لازم نیست.

برچسب‌ها:
خبرهای تصویری

نظرات ارزشمند شما